آزادى چترى است شبیه سلامتى، این دو را تا از دست نداده ایم قدرشان را نمى شناسیم. ولتر

  آزادى در کشورهایى ممکن تواند شد که حس اداى وظیفه بر هوا پرستى غالب باشد. لاکو

 آزادى را فقط در مجسمه ى آن یافتم. ژان ژاک روسو

 آزادى متعلق به یک نفر نیست، مال همه است. هربرت اسپنسر

  آفتاب به گیاهى حرارت مى دهد که سر از خاک بیرون آورده باشد. تولستوى

  آگهى ازدواج مقدمه بر فیلمى که هنوز در مرحله ى تولید است. ولفرام وایدنر

توانگر راستین کسی است که آز در دلش راه نیافته است . بزرگمهر

سفر ، نای روان است برای اندیشه و آرمان بزرگ . اورود

 آماده شدن براى جنگ یعنى نگهدارى صلح. جرج واشنگتن

 آمال و آرزوهاى پزشک اینست که شما را زنده نگهدارد اما تصمیم من بر اینست که زنده بمانم. الکساندر ولکات

 آموزش توانسته است جمعیت فراوانى را باسواد کند، اما نتوانسته است، به آن ها بگوید که بخوانند. جى. تراولیان

 آن انسانى عاقل تر است، که مى داند عقلش کمتر است. سقراط

 آنان که گذشته را بخاطر نمى آورند محکوم به تکرار آنند. سانتایانا

خموشی ، دری به سوی نگاه ژرف تر است . اورود

 آنان که نمى توانند خود را اداره کنند، ناچار از اطاعت دیگرانند. هوگو

 آنان که همیشه و مداوم از زندگى گله و شکایت دارند، کمتر از دیگران براى نبرد روزانه آماده هستند. موسولینى

 آن جا که ازدواجى بدون عشق صورت مىگیرد حتما عشقى بدون ازدواج در آن جا رخنه خواهد کرد. بنیامین فرانکلین

 آن جا که بیم و هراس سایه افکنده، شادى را راه نیست. اپیکور

 آن جا که زندگى باز ایستد هنر آغاز مى شود. واگنر

درگاه فرمانروا بسان دریاست ، جوینده ای از دریا ریگ به کف می آورد و دیگری دُر شاهوار . بزرگمهر

 آن جا که طبیعت توقف مى کند هنر آغاز مى شود. ویل دورانت

ره آورد سفر در درون آدمی ،  به جز خرد و پیشرفت نیست . اورود

 آن جا که قدرت پا مى گذارد قانون ضعیف خواهد شد. ناپلئون

 آن چه بار زندگى را بر دوش ما سنگین تر مى سازد، عموما زیاده روى در خود زندگى است. ژان ژاک روسو

  آن چه براى انسان در دنیا مهم است انجام وظیفه است. ژان ژاک روسو

کردار ناپسند خویش را با ثروت هم نمی توانی پنهان سازی . اورود

 آن چه برخى مردم در یک پیاده روى کوتاه مى بینند، بسیار بیشتر از برخى است که به دور دنیا مسافرت مى کنند. نا شناس

 آن چه جهان به ما مى دهد و آن چه خوشبختى نام دارد بازیچه ى تقدیر بیش نیست. لاوات

 آن چه را که آینده به شما تحویل خواهد داد بسته به آنست که شما امروز چه سرنوشتى را  براى فرداى خود ذخیره کرده اید. کاندز

پیران جهان دیده برای گفتگو  مانع تراشی نمی کنند . اورود

کسی لیاقت سرفرازی و سروری  را دارد که فروتن ، بخشنده باشد ، بکوشد ، بجوید ، با همراهان همدل در طلب دانش و تجربه سفر کند ، و همیشه با همه کس به مدارا و آهستگی رفتار نماید . بزرگمهر

آن چه که صادقانه باور دارى، نادرست نخواهد بود. دى اچ لارنس 

آن چه ما به نام مرگ مى خوانیم یک زندگى است که هنوز نتوانسته ایم چگونگى آن را بفهمیم.  موریس مترلینگ

آن قدر بر مال دنیا حریص مباش که از مفقود شدنش اندوهناک شوى. سقراط

چون عاشقی آمد، سزاوار نباشد این گفتار که : خدا در قلب من است ، شایسته تر آن که گفته آید : من در قلب خداوندم. جبران

سرود طبیعت ضربانی ملایم و کشیده دارد . اورود

آن قدر به تاریکى لعنت نفرستید یک شمع روشن کنید. فرانسیس بیکن

آن قدر شکست خورده ام تا راه شکست دادن را آموختم. ناپلئون

هر که نیک نهاد و پاک منش و کوشا باشد ، به آنچه سزاوار است می رسد . بزرگمهر

آن قدر شکست می خورم تا راه شکست دادن را بیاموزم. پطر

 
چشمه ساری که خود را در اعماق درون شما پنهان ساخته است ، روزی قد خواهد کشید و فوران خواهد کرد و با ترنم و نغمه راه دریا را درپیش خواهد گرفت . جبران

آن کس که اراده و استقامت دارد، روى شکست نمى بیند. موریس مترلینگ

رابطه قلبی دو دوست نیاز به بیان الفاظ و عبارات ندارد .جبران

آن کس که از اول مى داند به کجا مى رود خیلى دور نخواهد رفت. ناپلئون بناپارت

آن کس که به کم خرسند است، بیش از دیگران دارد. دیوژن

 آن کس که مالک نفس خویش نیست آزاد نیست. اپیکتوس

آن که از کردار خود خشنود باشد، شرمندگى نخواهد کشید. تااو

آن که بیش از اندازه محتاط است بسیار کم کار انجام مى دهد. شیللر

ای که در رنج و عذابی ! تو آنگاه رستگاری که با ذات و هویت خویش یکی شوی . جبران

آن که پرنده نیست نباید بر پرتگاه ها آشیان سازد. نیچه

آن که ثروت خود را باخت، زیاد باخته است، ولى آن که شهامت خود را باخت، پاک باخته است. سروانتس

برای مقدس شمردن ، بیداری و آگاهی لازم است . اورود

 آن که حقیقت را کتمان مى کند، مى خواهد با دست روى خورشید را بپوشاند. برنارد شاو

 آن که خود را حقیر مى شمارد در واقع مرد متکبرى است. شوپنهاور

بیهوده گویان پند آموزند ، زیرا هشیاران عیب ایشان را به دیده می نگرند و از بیهوده گویی می پرهیزند . بزرگمهر

شما را اگر توان نباشد که کار خود به عشق در آمیزید و پیوسته بار وظیفه ای را  بی رغبت به دوش می کشید ، زنهار دست از کار بشویید و بر آستان معبدی نشینید و از آنان که به شادی ، تلاش کنند صدقه بستانید.زیرا آنکه بی میل ، خمیری در تنور نهد ، نان تلخی واستاند که انسان را تنها نیمه سیر کند ، و آنکه انگور به اکراه فشارد ، شراب را عساره ای مسموم سازد ، و آنکه حتی به زیبایی آواز فرشتگان نغمه ساز کند ، چون به آواز خویش عشق نمی ورزد ، تنها می تواند گوش انسانی را بر صدای روز و نجوای شب ببندد. جبران

بشر امروز در پرستش بتان می زید بتان عرصهء اخلاق بتان گستره سیاست بتان عرصه فلسفه.خدایانی کاملا" باطل که خود آنها را بر ساخته آنگاه پرستیده اند.از این روی از راه راست بیراه گشته و همراه بر این باور پا می فشرده  و از آن چنان جانبداری کرده تا اینکه به فرجامش رسیده موقفی که از همان آغاز به نیستی و فنا چشم داشت. نیچه

نظرات شما عزیزان:

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: