خواص و تاثیر اسماَ الهی
اَللهُ : نام ذاتیست مجتمع همه صفات کمال که از حیث استحقاق سزاوار پرستش و حمد باشد ، پس الله هر گاه گفته شود ، گویا اسماء حسنی همه گفته شده و آنرا لفظ جلاله گویند مأخوذ از اله یا له به معنی درخشندگی و او را اسم اعظم گویند . به چند وجه : ۱ – هر یک از حروف وی حذف کنند ، معنی وی برقرار است . ۲ – مشهورترین اسماء است . ۳ – بر همه اسماء مقدم است . ۴ – مختص به کلمه توحید و شهادتین است . ۵ – از همه اسماء بیشتر است چه در قرآن ۲۷۰۸ جا مذکور است . در هر یک از صبح و عصر و ثلث آخر شب به عددش خوانده شود ، جهت برآمدن مطالب است . امام صادق علیه السلام فرمود: هر کس ده (۱۰) بار« یاللهُ» بگوید باو گفته شود حاجت تات
الواحِدُ : یعنی یگانه است… امام رضا علیه السلام فرمود:(در شرح الاسماء) هر که را مرض صعب بود ، ورد کند وهر روز صدویک نوبت بگوید:« یا واحِدُ» از آن بیماری صحّت یابد .
الاَحَدُ : به معنی واحد است در اشتمال بر نفی اجزا . یعنی یگانه در یگانگی و بی همتائی در ذات خویش . علی علیه السلام فرمود: او یکیست که در چیزها برای او مانندی و همتائی نیست . خواندن این در همه وقت ۱۳ بار برای تخلیص فایده عظیم دارد . ۱۰۰۰ بار در خلوت گفتن چنان ظاهر شود که ملائکه با وی همراهند .
الصَّمَدُ : چون در غیر خدا استعمال شود به معنی میان پر بودن است اما در مورد خدا به سه معنی اطلاق می شود : ۱- سید و بزرگ . ۲- قصد کرده شده در حوائج و پناه در همه امور . ۳- ذاتی که با ذات همه اشیا مغایر باشد . خداوند معبود و پناه همه دردمندان در همه حال است . در حین نزول بلا و احتیاج و برهم خوردگی کارها خواندنش مجربست و بسیار گفتنش برای رفع جوع و گرسنگی نافعست . امام رضا علیه السلام فرمود: هر که در خلوت بسیار گوید در انجمن او را از هیچکس بیم نبود .
الاَوَّلُ : دو معنی دارد : ۱- سبقت دارنده بر همه اشیا . ۲- ابتدا کننده در خلق اشیا که قبل از وجود هر شیئی بوده است و او را ابتدایی که منتهی به مدت شود نبوده است و به معنی مبدئ است . جهت یمن در شروع کردن کارها و پیش نهاد هرچیزی خواندنش مؤثر است . چون انگشت سبابه بر شکم حامله گذارند و «یا مبدئ» گویند ، حمل سقط نشود . امام رضا علیه السلام فرمود جهت غایب یا هر کار صعب که باشد چهل شب جمعه هر شب هزار بار بگوید غائب حاضر گردد و جمله حاجات او حاصل شود .
الاخِرُ : همیشه باشد بی وهم وزوال و آن بمعنی مقابل اوّل است و بعد از فنای چیزها باقی است . برای دوام و اتمام کارها مداومت آن بسیار سودمند است . بسیار گفتن اخر و معزّ و مذلّ برای غلبه برخصم و هیبت بین مردم نافع است . هر کس از ظالمی ترسد ، ۷۵ بار «یا مذلّ» گوید و به سجده رود ، شر وی از او دفع شود .
السَّمیعُ : چهار معنی دارد : ۱- شنونده هر رازی از پست وبلند وپنهان وآشکار که یکسان باشد نزد او سخن یا سکوت خلق . ۲- قبول کننده و اجابت نماینده دعای داعیان ، چنانکه سمعَ اللهُ لِمَن حَمِدَه و این اخص از معنی اول است . ۳- دانا به مسموعات از اصوات و حروف و ترکیب کلمات خواه به ظهور آیند خواه نیایند . ۴- عالم به هر معلوم اعم از اصوات و کلمات . ۱۸۰ بار بخوانند به ظرف چینی که این کلمه را بر آن به مشک و زعفران نوشته و به روغن کل شیشه به گوش کران چکانند شفا یابد . مداومتش برای اجابت دعا مجربست . رسول خدا (ص) فرمود: هرکه هر صباح سه نوبت بگوید:« بِسمِ اللهِ الَّذی لا یَضُرُّ مَعَ اسمِه شیئَ فِی اَلاَرضِِ وَ لا فِی السَّماءِ وَهُوَ السَّمیعُ العَلیم» وبرهر دو کف دست دمد وبروی خود فروآورد در آنروز به هیچ بلا وزحمت مبتلا نشود و اگر در شب به این ورد قیام نماید در آنشب از نکبات محفوظ و سالم ماند . امام حضرت رضا علیه السلام فرمود: هر که هر روز پیش از آنکه سخن دنیا گوید بعد از ادای نماز صبح هفت نوبت بگوید:«فَسَیَکفیکَهُمُ اللهُ وَهُوَ السَّمیعُ العَلیم» خداوند تعالی از برکت این کلمات قرآنی جمله مهمات او را در آنروز کفایت
البَصیرُ : یعنی بینا و مطلع بر چیزهای پنهانی وآشکارا بدون آلت بصر . برای بینائی امر دنیا وآخرت ودفع رَمَد وشبکوری وبیماریهای چشم و رفع قساوت دل و رفع مبهوتی مداومت نمایند .
القَََدیرُ : بمعنای قادر و مشتق از قدرت وغلبه است بر هر مقدوری و تمکّن تام است بر هر چیزی به گونه ای که امتناع از فرمان او هیچکس را ممکن نباشد و بیرون رفتن از تحت تصرف و قدرت او محال باشد ، و دیگر توانایی بر هرامری و هر چیزی بدون مدد و معاونت دیگری . به جهت تقویت دل و تسلط بر امور و اندازه قرار دادن هر چیزی مجربست . امام معصوم فرموده اند: هر که در وقت وضو ساختن بر هرعضوی سه (۳) بار بگوید« یا قادِر»برخصمان غا لب آید اگرچه ضعیف بود .
القاهِرُ : یعنی مقهورکننده وقهّار . قهّار صیغه مبالغه آن است . بمعنی شکننده کردن هرگردن کشی باا نواع رنج وخواری . به هر صورت تفوّق دارنده بر هر چیزی و تسلط بر جبابره و قرار دهنده فرمان بر هر احدی به موت ، که هیچ آفریده را طاقت امتناع از فرمان او نیست . جهت غلبه و تفوّق بر همگنان به دنبال هر نماز ۳۰۶ بار بگویند . چون برابر ظالمی آیِه «هُوَ القاهِرُ فَوقَ عبادِه» را تا آخر بخوانند ، از وی متضرر نشوند . بسیار گفتن این اسم و «یا قَهّار» حب دنیا را از دل بردارد . در محاق ماه آخر شب گویند «یا قاهِرُ یا قَهّارُ یاذاالبَطشِ الشَدید انتَ الذی لایُطاقُ اِنتِقامُهُ» و نفرین بر دشمن کند فنا شود . امام رضا علیه السلام فرموده اند: هر کس که بسیار گوید این اسم « یا قََهّار» را خدای تعالی غم ورنج وزحمت دنیا از دل وی بردارد وبر نفس خود غا لب آید وهر که میان فرض و سنت نماز جمعه بر نیت قهر دشمن صد (۱۰۰) بار بخواند خصمان وی مقهور شوند وصفای باطن او را حاصل آید و در معنی بردل او گشاده گردد .
العَلِیُّ : یعنی صاحب سلطنت بر همه چیزها ومنزه بودن از صفات خلق . امام حضرت رضا علیه السلام فرموده اند: هر که این نام بسیار گوید و بدان مداومت نماید قدرش بلند گردد و اگر غریب بخواند و بر این اسم مداومت نماید با آبروی بوطن خویش باز رسد. [علی اعظم است واسم اعظم علیّ است، العلم عندالله] .
الاَعلی : بمعنای غالب و برتر از آنچه به تصّور آید کقوله تعالی لا تَخَف انّکَ انتَ الاعلی . با خود داشتن الاعلی به سبب مقبول شدن در طبایع وخواندن آن فایده بزرگ دارد .
او ازلی است نه چون بقای بهشت و دوزخ چون بقای آنها ابدیست امّا ازلی نیست و فرق میان ازل وابد آنکه ازل پاینده و دائم بالذاتست بعنوان وجوب و ابد پاینده و دائم بالغرض اعم از وجود امکانی یا وجود وجوبی . این نامی است که اهل بهشت از برکتش از هول قیامت ایمن و به بهشت درآیند . جهت طول عمر و استحکام بنا و اولاد مداومتش نفع عظیم دارد . امام رضا علیه السلام فرمود:هر که هر شب صد بار بگوید عمل او مقبول گردد.
البَدیعُ : مبدع و فعیل به معنای مفعَل است یعنی از نو آفریننده هر چیزی به سابقه نهج اصلی ، از غیر اندازه که پیشتر ملاحظه کرده باشد کقوله تعالی قل ما کنت بدعا من الرّسل . نجات حضرت یوسف از چاه وزندان ورسیدن به مقام از این نام است . این اسم شریف جهت درست آمدن کارها و اکثر امور خواندنش نافع است . امام رضا علیه السلام فرمود: هر که در وقت دعا هفتاد بار بگوید دعای وی مستجاب شود.
البارئُ : به معنی خالق است یعنی آفریننده هر چیزی به صفتی وخاصیّتی . بَرَء به معنی خلق آمده لهذا خلایق را بریّه گویند و قوله «بارئ النّسَم وَ هُوَ الذی خَلَقَ الخلق» . در حالت اضافه با همزه خوانده شود چون توبوا الی بارئکم و بدون اضافه گاهی به همزه و گاهی به یا خوانده شود . جهت خلاصی از تنهایی و پیدا شدن فرزند و نتایج حیوانات مداومت بر این اسم فایده عظیم دارد . امام رضا علیه السلام فرمود: هر که هر جمعه صد (۱۰۰) بار بگوید این اسم را حقتعالی در قبر او را تنها نگذارد و مونسی فرستد.
الاَکرَمُ : یعنی کریم تر و گرامیتر و گرامی ترین موجود که چیزی و شخصی ارجمند تر و گرامی تر و جوانمرد تر از او نیست زیرا او اکرم الاکرمین یا ارجمندترین ارجمندان است . برای گرامی بودن مداومت شود .
الظّاهِرُ: دو معنی دارد : ۱- خدا ظاهر است بآیات و حجتهای باهره و براهین نیّره و شواهد وعلامات که آنها را آشکار فرموده از شواهد قدرت و آثار حکمت که دلالت صریح بر ثبوت ربوبیّت و صحت وحدانیت او می کند و این معنی را می رساند که نیست موجودی جز او «و فی کلّ شیء له آیة تدلّ علی انّه واحِد» . ۲- خدا ظاهر است یعنی غالب است بر آنچه می خواهد . مأخوذ از ظهر که به معنی پشت و پناه است . برای غلبه بر دشمن و قوّت کمر و پیشرفت کارها مداومت بر این اسم شریف نافع است . اگر معنی اوّل را قصد کنند ، مداومتش جهت پیدا شدن گمشده و ردّ ضالّه و اطلاع بر احوال خفیه مجربست . امام رضا علیه السلام فرموده اند: هر که بعد از طلوع آفتاب هزار بار بگوید ایزد تعالی او را از نابینائی نگاه دارد و اگر امید ظهور مخفیات دارد ایام بیض روزه دارد و هر روز ۱۰۰۰ بار بگوید تا در خواب یا در بیداری او را از آن امر نشان دهند .
الباطِنُ : دو معنی دارد : ۱- یعنی پوشیده و پنهان است ذات او از دریافت ابصار و اوهام و افکار . این معنی با آنچه در«الظّاهِرُ» گفته شده ، منافات ندارد چه او سبحانه آشکار است بدلایل و بآیات و مخفی است از ادراک اوهام . محجوبست بذات و مرئی و محسوس است بآیات . فهو الباطن بلا حجاب و الظّاهر بلا اقتراب . ۲- او سبحانه باطن است بر هر چیزی ، یعنی خبیر و مطلع است بر باطن امور و از سرایر و ضمایر خلق غافل نیست . جهت مخفی بودن اسرار یا مطلع شدن بر ضمائر و اخبار بخوانند . امام رضا علیه السلام فرموده اند:هر که امانتی جائی می سپارد یا دفینه می نهد این نام بوفق باین روش درمربع نهاده (در جوف) امانت بنهد ازدست دزد سالم ماند و دست غیری بآن نرسد وهیچکس برآن مطلع نگردد ، از برکت این لوح:
الحیّ : یعنی زنده و پاینده از ذات خویش که محتاج نیست به حیاتی یا سببی که با آن زندگی کند و فوت و فنا به او راه نیابد . دارای علم و قدرت ذاتی است و حیّ به این معنی منحصر به ذات احدیت است و غیر او را نشاید . مداومت به «یا حیّ » خصوصاً هیجده (۱۸) بار در پس هر نماز باعث طول عمر و رفع مرگ مفاجات و توسعه معاش است و چون صاحب رَمَد نوزده (۱۹) بار بخواند شفا یابد و گفتن« یا حیّ یا قیوم» جهت زیادی معاش اثر بزرگی دارد.
الحَکیمُ : یعنی محکم کار و گذارنده هر چیزی به موقع خود . معنی احکام در اینجا شدّت تدبیر و حسن تصویر و تقدیر است به نحوی که فعل قبیح از وی صادر نشود و کسی را مجال اعتراض بر وی نباشد و به قولی حکیم به معنی علیم یعنی دانا که علم او محیط به همه معلومات باشد چه مراد از آیه «یؤتی الحکمة من یشآء» علم است . مداومتش جهت درست آمدن کارها و دانستن مجهولات مجربست . امام رضا علیه السلام فرموده اند هر که جهت آسانی هر دشواری این نام بسیار گوید آن کار آسان گردد.امام رضا علیه السلام فرموده: هر که این آیات بخواند و ثواب آنها را به روح والدین بخشد ایشان را هیچ حقّی در گردن آن فرزندان نماند وآیات کریمه این است: «بسم الله الرَحمنِ الرَحیم فلله الحَمدُ رَبِّ السَّمواتِ و رَبّ الاَرضِ رَبِّ العالَمینَ وَ لَهُ الکبر یاءُ فِی السَّمواتِ وَ الاَرضِ وهُوالعزیز الحکیم فلله الحَمدُ رَبِّ السّمواتِ وَ رَبّ الارض رَبّ العالمین وله العظمة فِی السَّمواتِ والارض وهوالعزیز الحکیم فلله الحمد رب السّمواتِ وَ رَبّ الارض رَبّ العالمین وَ لَهُ الفَضلُ فِی السّمواتِ وَ الارض وهو العزیز الحکیم فلله الحمد ربّ السّمواتِ وَ رَبّ الارض رَبّ العالمین وله النّور فی السّمواتِ والارضِ وهو العزیز الحکیم فلله الحَمدُ رَبِّ السّمواتِ وَ رَبّ الارض رَبّ العالمین و له الملک فی السموات والارض وهو العزیزالحکیم» ودر روایت مفصلی از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم برای اداء دین وجلب متاع دنیا ورفع ضرر دشمنان وهمسایه بد وحکام امرتان فرمودند . حکم بدون یا نیز نام خداست به معنی داور و وکیل است .
العَلیمُ : با عالم و علّام به یک معنی است . یعنی خدا دانا در ازل بر همه بود و نهان از نیک وبد تا ابد است و دانای بنفسه که می داند سرایر و ضمایر خلق را و از وی مثقال ذرّه ای پنهان نیست و اشیاء را قبل از احداث اشیاء به علم ذاتی حضوری که تغییر نیابد و کم و زیاد نگردد دانسته است . نه چون علم بندگان که به هم رسد بعد از نبودن و زیاد و کم گردد و این دلیل است بر اینکه ذات او مغایر است با ذات بندگان ، و نتوان گفت که او عالم به علم است که علم او ذاتیست . مداومت بر این نام ، جهت توفیق کسب علم نفع عظیم دارد . امام رضا علیه السلام می فرماید: هر که این اسم را در دل خود بسیار گذراند از علم لدُنّی بهره مند گردد و اگر خواهد که از امر پنهان آگاه شود سه (۳) شب متعاقب وضو سازد و دو رکعت نماز بگذارد و بعد از نماز صد وپنجاه (۱۵۰) نوبت بخواند این اسم را با وضو، صلوات بگوید تا در خواب شود از عا لم غیب آن امر بدو نمایند…. هر کس بعد از نماز ده (۱۰) بار بگوید بر پنهانیها آگاه شود.
الحَلیمُ : یعنی برد بار که در کیفر بندگان شتاب نمی کند و جهل جاهل ، غضب غضب کننده و عصیان معصیت کننده او را متغیّر نمی سازد . جهت وقوف بر اسرار غیب ، ایجاد آرامش در دل و حفظ از بلیّات مداومت این نام ، نافع است . امام رضا علیه السلام فرموده اند: هر که برای فرو کشتن آتش غضب پادشاه صد (۱۰۰) بار بگوید«یا الحَلیمُ» خشم سلطان بحلم مبدّل گردد . اگر در وقت آب دادن کشت وجهت برکت زراعت این اسم را در کاغذ بنویسد و برآن آب بشوید آب به هر زمین که رسد درآن برکت زیادت شود واز حاصل متمتّع گردد و آن مزرعه از آفت سالم ماند.
الحَفیظُ : یعنی نگاه دارنده هر چیزی از آنچه آفت او بود . امام رضا علیه السلام فرموده اند: هر که به عدد این اسم که نهصد و نود و هشت (۹۹۸) است مکرر در روز جمعه بعد از نماز بنویسد بخط باریک و طومار کند و بر بازو بندد از وسوسه شیطان و خوف سلطان و بیم سباع و مار و عقرب وخیالات فاسده در امان حق تعالی بوده باشد.
الحَقُّ : سه معنی دارد : ۱- سزاوار هر نیکی ، کقوله «لقد حقّ القول» . ۲- متحقق الوجود یعنی خدای هست و هستی او بدرستی و سزاوار به خدائی چنانکه گویند: «الجنّة حق و النّار حق» . ۳- متحقّق یعنی حق کننده حق ، مراد آنکه او عبادت خود را حق گردانیده و عبادت غیر خود را باطل ، کقوله «ذلک بانّ الله هوَ الحق و انّ ما یدعون من دونه هو الباطل» . امام رضا علیه السلام فرموده اند: هر که نیم شب برخیزد و وضو سازد و دو رکعت نماز بگذارد و دستهای خود را بسوی آسمان بردارد و صد (۱۰۰) بار بگوید« یا حقّ» و برآن مداومت نماید دل او نورانی گردد و به صفای باطن وجلای قلب بجائی رسد که ضمیرالناس بروی منکشف گردد . در بحر الغرائب است که یوسف به برکت این نام به یعقوب واصل گشت.
الحَسیبُ : سه معنی دارد: ۱- احصا کننده و شمارنده دانا و دانشمند کقوله: «بکلّ شیء حسیبباً» . ۲- محاسب یعنی به حساب رسنده و حساب کننده کقوله: «کفی بنفسک الیوم علیک حسیباً» . ۳- کفایت کننده کقوله: «حسبک الله و من اتّبعک من المؤمنین» . جهت درست آمدن محاسبات و فیصل یافتن امور به هم ریخته بخوانند . امام رضا علیه السلام فرموده اند: هر که ازجهت دفع دشمن قوی ورد کند هر روز هشتاد (۸۰) نوبت بگوید ، از روز پنجشنبه ابتدا کند خلاص شود از شرّ او . در راهنمای بهشت آمده هر کس هفت(۷) هفته هر روزی هفتاد (۷۰) بار بگوید« حسبی الله الحسیب» بمطلب رسد .]
الحَمیدُ : فعیل به معنی مفعولست یعنی حمد کرده شده و مستحقّ حمد به سبب افعال حسنه . خدای ستوده بذات خویش به سبب ذکر و ستایش و پرستش بندگان و پنداشت هر بدگمان . خواندن این اسم به جهت مشهور شدن به ثنا و نیکی مجرّبست . امام رضا علیه السلام فرموده اند: جهت دفع سفاهت خود یا دیگری یا رفع فحاشی بنویسد و هر بار که نویسد بر ظرفی که آب می خورد اندازد و از آن آب می آشامد آن فعل وقول از وی برود.
الحَفیُّ : به دو معنی است: ۱- عالم و دانا و مأخوذ از حفی به معنی احاطه است و منه قوله تعالی «یسئلونک کانّک حفیٌ عنها ای محیط علمک بمجیئها» . ۲- به معنی لطیف آمده یعنی مهربان که نیکی وی به تو می رسد ، مثل قول حق «اِنَّه کان بی حفیّا» . برای وقوف بر ضمائر و میل دلها مداومت آن نافع است .
الرّبّ : نزد جمع اسم اعظم است زیرا که جمله دعائیه مصدّر به لفظ ربّنا شده و در۳۱ مکان از قرآن آمده زیرا دعاها بیشتر به این اسم شروع می شود و به آن خداوند وعده اجابت می دهد که «ادعوا ربّکم فاستجاب لهم ربّهم» . به ۱۲ معنی آمده: ۱- جمع کننده . ۲- مدبّر . ۳- اصلاح کننده . ۴- مالک . ۵- همراه و رفیق . ۶- سیّد . ۷- ثابت . ۸- دائم . ۹- خالق . ۱۰- تحویل کننده . ۱۱- الهام کننده . ۱۲- تربیت کننده . جهت حفظ اولاد و مطالب ورد کردن این اسم شریف مجرّبست . در کتاب کافی آمده است که اسمعیل فرزند امام صادق علیه السلام بیمار شد حضرت به او فرمود: ده (۱۰) بار« یا ربّ» بگو زیرا هر کس آنرا بگوید ندا میشود لَبَّیک حاجت تو چیست؟
الرّحمنُ : صاحب رحمت شامله در روزی دادن و ایصال نفع بر کل خلایق از مومن و کافر و غیره . معنیش عام امّا لفظش خاص است که غیر خدا به این نام نامیده نشود . صفت خاص است به معنی عام . یعنی بخشاینده جمیع مخلوقات . جهت ایجاد رحمت (که ابتدایش رقّت قلب و غایتش ایصال نعمت و نفع است) و دفع بأس خواندنش نافع است . امام رضا علیه السلام فرموده اند: هرکس بعد از هر نماز (۲۹۸) بار بگوید جمله مخلوقات او را دوست دارند و دشمنان بر وی مهربان گردند . گفتن «یا الرّحمن» هر روز (۱۰۰) بار بعد از هر نماز سختی و فراموشی را دل ببرد .
الرّحیمُ : یعنی صاحب رحمت خاصه و مهربان بر بندگان مومن در دنیا وآخرت و نه به کافران . چنانکه فرموده : کان بالمؤمنین رحیما . هر کس هر صبح (۹۰) بار بگوید خلائق با او مهربان شوند . هر کس هر روز (۱۰۰) بار بگوید مشفق و مهربان گردد . منقولست که چون مهمّی پیش آید که عاجز شوی روز جمعه بعد از اداء عصر تا حین غروب لفظ الله و الرّحمن و الرّحیم را به طریق ندا گفته و سر به سجده آورده و مطلب بخواهد . گفتن «یا الله» آنقدر که نفس منقطع شود و «یا الرّحمن» و «یا الرّحیم» نیز به دستور و بعد صلوات فرستادن برای مطالب مجرّبست .
الذاّریُ : یعنی پدید آورنده بمعنای خالق است . بعد از نصف شب با خضوع و خشوع در گوشه خانه ایستاده (۷۰) بار بگوید: «یا ذارِئُ یا مَعید رُدَّ عَلَیَّ فلانا» در آن هفته البته خبر غائب برسد .
الرّزّاقُ : یعنی روزی دهنده و متکفّل روزی هر روزی خواری از برّ ، فاجر ، قوی ، ضعیف ، کوچک ، بزرگ ، مؤمن ، کافر و غیرذلک بدان قدر که غایت او باشد . مراد از رزق کلیه اموری است که از آن منتفع توان شد ، شامل : خوراک ، پوشاک ، آشامیدنی ، مسکن ، تنفّس ، همسر و … . زیاد گفتن «یا الرّزّاق» برای وسعت رزق و سرعت به هم رسیدن آن نافع است . هر کس هر صبح پیش از نماز صبح در چهار زاویه خانه خود درهر زاویه ده (۱۰) بار«یا الرزاق» گوید واز دست راست شروع کند و بطرف قبله رود از فقر برآید .۳۲]
الرّقیبُ : صاحب اختیار همه کس و دیده بان و نگاه دارنده همه کس و همه چیز در همه حال . مداومت بر این اسم غفلت را از دل زایل کند . جهت خاطر جمعی خواندنش مفید است . هفت بار بر مال و عیال خوانند از همه افات محفوظ ماند . امام رضا علیه السلام فرموده اند: هر که را دشمنی قوی باشد (۷) بار بخواند از شر او ایمن شود .
الرّؤفُ : مهربان بمعنی رحیم است چه رأفت و رحمت مترادفند . بقولی رأفت اخصّ از رحمت و ابلغ از رحمت است . یعنی خدای بخشاینده و مهربان بر خلقان و نماینده راه فلاح و نجات به اهل فساد و طغیان بیواسطه است . بسیار گفتن این نام سختی را از دل ببرد . در بحر الغرائب امام رضا علیه السلام فرموده اند: هر که خواهد که مظلومی را از حبس ظالمی برهاند ده (۱۰) بار این اسم را بگوید در برابر وی آن ظالم شفاعت او را در حق آن مظلوم قبول کند و او را به وی بخشد . حضرت رسول صلی الله علیه و آله در وقت دشواری این دو اسم را بسیار میخواند:« یا رَؤفُ یا رَحیم» . هر کس بسیار «یا الحلیمُ» ، «یا الرّؤف » ، «یا المنّان» گوید و نزد ظالمی رود برای وی ذلیل شود و هر کس «یا الرّؤف » بسیار گوید از هر خوفی ایمن گردد .
الرّائیُ : یعنی بیننده و داننده مأخوذ از رؤیت بمعنی نظر کردن ، بمعنی علم هم آمده است کفوله تعالی ام تر کیف فعل ربّک بعاد… . مداومت« یا رائیُ یا رافع» سبب شأن ورفعت است .
السّلامُ : دو معنی دارد : ۱- سالم بودن از هر نقصی که خلایق را عارض می شود از انتقال و زوال و مرض و فوت و فنا . پس بمعنی سالم و مصدر برای مبالغه است . ۲- بمعنی مسلم یعنی سلامتی دهنده به خلق زیرا که سلامتی از قبل او ناشی می شود و دارالسّلام نیز محتملست که اضافه به جناب او باشد یعنی خانه خدایی که مسمّی به سلام است . امام هشتم علیه السلام فرموده اند : هر که یکصد وسی و یک (۱۳۱) نوبت بر سر بیمار خواند به نیّت صحّت آن بیمار از رنج خلاص شود و اگر سیصد وهیجده (۳۱۸) نوبت بر شربتی خواند و به دشمن دهد تا بخورد مهربان گردد . هر روز ۱۱۱ بار خواندن خدا دل او را از بیماری در امان دارد . برای شفای هر علتی خواندن این اسم مجرّبست .
المؤمِنُ : سه معنی دارد :۱- تصدیق کننده یعنی راست کننده وعده خود که به اهل ایمان داده و یا راست کننده ظنّی که بنده به او دارد و به این معنی است قول برادران یوسف و ما انت بمؤمن لنا .۲- ایمنی دهنده بندگان از ظلم و ایمن گرداننده ایشان از عذاب . یعنی خداوند کسی را که اطاعت کننده اوست از عذاب ایمن می کند . ۳- به معنی محقّق یعنی ظاهر گرداننده و حدانیت خود به دلایل و آیات نزد خلق و شناساننده خود بخلق . جهت امان یافتن از شر جن و انس وسایر مکروهات مفید است . امام رضا علیه السلام فرموده اند : هر که این اسم را بر نقره نقش کند و دایم با طهارت نگاه دارد از شر شیطان ایمن گردد و دشمنان بروی ظفر نیابند و ایمان به سلامت برد .
المُهَیمِنُ : سه معنی دارد : ۱- شاهد و آگاه بر احوال خلایق از پنهان و آشکار . ۲- خبر گیرنده و محافظت کننده ایشان . ۳- امین ، به معانی که در المؤمن گفته شده و مأخذ اشتقاقش امین است پس اصلش مؤمن بوده که قلب شده است همزه ان بها از راه قرب مخرج . امام رضا علیه السلام فرمود: هر کس بعد از غسل صد (۱۰۰) نوبت بگوید ، صفای ظاهر و باطن یابد و بر باطنها مشرف گردد .
العزیزُ : یعنی غالب و غیر عاجز که مانعی نباشد وی را از آنچه اراده نماید و ارجمند و بزرگوار و منزه از سود و زیان و کفر و ایمان . پادشاها ن را عزیز گویند از راه غلبه که بر رعیت دارند و به این معنی است قول برادران یوسف که یاایها العزیز . امام هشتم علیه السلام فرموده اند: هر که هر روز چهل و یک (۴۱) نوبت بعد از نماز بامداد بگوید محتاج به خلق نگردد و هر که ورد سازد و دائم بگوید در میان مردم عزیز و مکرّم گردد . گفتن آن ۹۹ بار برای آگاهی از اسرار علم کیمیا و سیمیا نافعست . هر کس هر روز بعد از طلوع فجر ۴۰ بار بگوید از شر شیطان ایمن بود و دولت بسیار یابد . خواندن آن برای هر درد نافع است .
الجبّارُ : دو معنی دارد : ۱- تدارک کننده فقر فقیران بغنا و توانگری و کمر شکستگان به دفع ستم از ایشان و بر این معنی وضوی جبیره است که در موضع زخم و شکست اعضای وضو انجام می شود . ۲- برپادارنده خلق خود به آنچه فرماید و آنچه تقدیر کند خواه راضی باشند و خواه نباشند و بر این معنی است حدیث لا جبر و لا تفویض . در راهنمای بهشت امام رضا علیه السلام فرموده اند: که به این نام هر مظلومی از ظلم ظالم محفوظ ماند…. و هرگاه بعد از مستحبات عشر ۲۱ بار بگوید از شر شیطان ایمن بود . خواندن آن برای هر درد نافع است .
المُتِکَبِّرُ : دو معنی دارد : ۱- یعنی ظاهر کننده بزرگواری خود به برهان قاطع براهل آسمانها وزمینها و بزرگواری که بزرگی اختصاص تمام به ذات اقدس او دارد و غیر اورا نشاید که خود را شریک و مستحق آن داند زیرا که موصوف به این صفت آنکسی باشد که محتاج به هیچ کس نباشد و هر موجودی محتاج به وی باشد و این معنی در غیر او سبحانه یافت نشود بنابراین گفته اند که این اسم شریف از جمله اسماء خاصه است و کسی که خود را موصوف به این صفت داند مشرک است چه خود را با خدا شریک و سهیم دانسته است در وصفی که مر خدا را نشاید و در حدیث آمده است که لایدخل الجنة من کان فی قلبه مثقال ذرة من خردل من الکبر و گفته اند که بهترین صفات است در ذات خدا و بدترین اوصاف است در غیر خدا . مکر در مقابل کبر متکبران که در آن صورت به اعتبار آنکه بر هم شکننده کبر ایشان است خوشایند است چنانکه فقره التکبر مع المتکبر عباده یاد از آن می دهد . ۲- خود را بزرگتر دانستن از هر کس که منازعه نماید با او در عظمت و تصغیر گردانیدن او به هر صورت ماخذ از کبریاست که از لوازم خداوندی است . جهت رفعت و عظمت و شأن و شکوت میان خلق مداومت نمایند . امام رضا علیه السلام فرموده اند و عامه هم در این قول متفق اند که: هر که در بستر خواب پیش از صحبت با حلال خود ده (۱۰) بار این اسم بگوید خداوند سبحانه و تعالی او را فرزندی صالح کرامت فرماید .
السَیِِّدُ : . دو معنی دارد : ۱- پادشاه و بزرگی که پیروی او واجبست و مالک و صاحبی که اختیار وجود هر موجودی در تصرّف اوست . چنانچه رسول خدا صلی الله علیه و آله علی مرتضی علیه السلام را سیّد عرب گفت ، پرسیدند که سیّد کیست فرمود : من افترضت طاعته کما افترضت طاعتی . ۲- مالک که وجود هر موجودی درید تصرّف او باشد و لازمه این تام است سه چیز را : ۱- بذل طعام . ۲- دور گردانیدن اذیّت خود از خلق . ۳- یاری کرن قوم خود . برای شرف دنیا و آخرت مداومت نماید .
السُّبّوُحُ : یعنی پاک و پاکیزه از نقایص و آنچه که لایق خداوندی نباشد . فعولست برای مبالغه و در اوزان عربی هیچ اسمی بر وزن فُعّول بضم فا و تشدید عین نیامده است سوای این اسم و اسم قُدّوس ، و هر دو در معنی مماثلند . جهت خالص شدن از معایب مداومتش مفید است . هر کس این اسم را بر نان نویسد و بعد از نماز جمعه آنرا بخورد
صفات ملکی بهم رساند .
الشَّهیدُ : دومعنی دارد : ۱- گواه و باخبر و شاهد و مطلع بر همه اشیا که هیچ چیز از او مخفی نباشد و در نزد وی حاضر باشد . ۲- به معنی علیم است . عالم چنانچه آیه شهد الله به معنی علم الله است . جهت گمشده و غایب بر چهار گوشه کاعذ «الشَّهیدُ و الحَقُّ» بنویسد و نام گمشده یا غایب را در وسط کاعذ نویسد و نصف شب بزیرآسمان آید و نظر در آن کند و هفتاد بار این دو اسم را بگوید البته پیدا شود . یکی از اکابر گفته هر که را زن یا فرزند یا کس دیگراز او اطاعت نکند هر صباح دست بر پیشانی او نهد یا موی پیشانی او را بگیرد و ۲۱ بار بگوید «یا الشَّهیدُ» حقتعالی او را مطیع گرداند .
الصّادِقُ : یعنی راست گوینده و راست کننده وعده های خویش . جهت دفع کذب و آشکار شدن راستی و وفا نمودن به عهد براین اسم مداومت شود و خواندن بعد از نمازهای پنجگانه نافع است .
الصّانِعُ : یعنی سازنده و خداوند هر چیزی را از مصنوعات جهان پدیده آورده و اختراع کرده است و به معنی فاعلست یعنی سازنده هر چیز از مصنوعات که در تحت قدرت در آید و پیدا کننده جمیع مخترعات و هیچ چیز مشتبه به او سبحانه نمی تواند شد زیرا آنچه اسم شی بر او اطلاق کنند مصنوع اوست و هیچ مصنوعی شباهت با صانع خود ندارد و این معنی دلیل است بر آنکه او سبحانه بخلاف خلق است و متوحّد بالذات . جهت درست در آمدن چیزی که می سازند خواندن آن نافع ا س .
الطّاهِرُ : پاکیزه و منزه از شبه و مثل و ضدّ و زوال و انتقال و منزه از معانی و اوصاف خلق از طول و عرض و عمق و قطر و سنگینی و سبکی و نزاکت و غلظت و دخول و خروج و چسبیدن و جدا شدن و بو و طعم ورنگ و درشتی و نرمی و حرارت و برودت و اکل و شرب و حرکت و سکون و اجتماع و افتراق و تحیّر و ضعف و قوّت و مرض و صحّت و خواب و بیداری و توانگری و فقر و موت و حیات و روح ، چه اینها همه از ساحت خداوندی دور و موصوف به آن در پله قصور است . جهت تخلّی از رذائل و تحلی بفضائل سریع الاثر است .
العَدلُ: سه معنی دارد : ۱- رفق و نیکو کننده مأخوذ از لطف به معنی مکرمت چنانچه گویند فلانی لطف به فلانی دارد . مأخوذ از لطف به معنی نزاکت . در صنعت چه صاحب صنعت حاذق را صانع لطیف گویند . ۲- آفریننده خلق کوچک چون ذره که در نظر نیاید . ۳- عادل و دادگر و جزا دهنده و دوری کننده از حیف ومیل و دارنده هر چیزی برحدّ و مقدار آن چیز . جهت خلاصی از شدت و هم بخوانند و مجموع «الله لطیف بعباده تا آخر آیه» فایده اش بیشتر است و چون مریضی یا فقیری دو رکعت نماز گذارد و این اسم بخواند دفع مرض و فقر وی شود . اهل تحقیق گویند هر که شب جمعه این اسم را بر بیست ویک (۲۱) پاره نان حلال نویسد و بخورد حضرت عزّت او را از کار نافرموده باز دارد و خلایق را مسخّر او گرداند و دل او را محرم اسرار خود گرداند واز کجی دل او را ایمن دارد.
العَفُوّ : فعول به معنی فاعل است مشتق از عفو . سه معنی دارد : ۱- بخشنده و در گذرنده از گناه گناه کاران و توبه کنندگان و بذل کننده به حسنات . ۲- ترک یعنی واگذارنده جزای بدکاران . ۳- محو کننده اثر گناه از توبه کنندگان . جهت محو سیّئات و تبدیل آن به حسنات اثر عظیم دارد . امام رضا علیه السلام فرموده اند: هر که را گناه بسیار بود چنانکه نزدیک ناامیدی رسد نفوذ باشد چون این نام بسیار گوید به امید تمام در بهشت درآید.
الغَفورُ: به معنی غافر است مأخوذ از غفر به معنی پوشانیدن . یعنی آمرزنده و پنهان کننده آثار گناهان بندگان و بذل رحمت است . مبالغه در عفو بیشتر از غفور است زیرا که غفر پوشانیدن است اعم از آنکه اثرش نماند یا بماند و محو که به معنی عفو است قلع ماده و زوال اثرش است . جهت رفع وسواس مداومت نماید . امام رضا علیه السلام فرموده اند : جهت پنهان ماندن از خطر و پنهان داشتن امور کلی هزار و دویست و نه (۱۲۰۹) نوبت برسنگی سیاه خواند و در چاه اندازد ونیز فرموده: هر که بعد از نماز جمعه ورد سازد و صد (۱۰۰) نوبت بگوید:« یا غَفاّرُ اغفِرلی ذنوبی» از جمله مغفورین گردد و حقتعالی پرده او را ندراند
الغَنیُّ : به معنی توانگری وبی نیازیست چه او سبحانه مستغنی است بذاته از همه خلق خود از آلات و ادوات در امور موجودات و همه خلقند محتاج بسوی او در همه جهات و هر کس را او توانگر می نماید . مُغنی ابلغ از غنی به معنی غنی کننده است و گفتن این دو اسم دوازده هزار بار باعث رسیدن به دولت عظیم و توسعه در معشیت است و هر کس دو هفته هر هفته ده هزار بار بگوید و در این ایام از چیز های لذید امساک کند غنی و توانگر گردد . امام رضا علیه السلام فرموده اند: هر که به بلای طمع گرفتار باشد و این اسم را هر روز بخواند و بر عضوی از اعضای خود دست فرود آورد قطع طمع گردد ونیز فرموده اند: هر محنت زده و از خلق نا امید گشته که هر روز ده هزار (۱۰۰۰۰) بار «یا مُغنیُّ» بگوید بزودی او را خدایتعالی توانگر گرداند .
الغِیاثُ : به معنی مغیث یعنی خداوند متعال در شدائد فریادرس فریاد خواهان است . به جهت مبالغه در کثرت اغاثه مضطرّین مسمّی به مصدر شده و به همین معنی است غوث که هر دو واوی اند . خواندن آن در همه حال برای رفع اضطرار و ترس در تنهائی و قوّت در کارها نفع عظیم دارد . اگر سختی عظیم پیش آید که به هیچ وجه رفع نشود در تنهایی رود و با هیچکس سخن نگوید و هزار بار بگوید : «یا مغیثُ اغِثنی بحقِّ بسم الله الرّحمن الرّحیم یا صاحِبَ الرّای و السّمع بحق ال طه و یس» فی الحال اجابت شود انشا الله .
الفاطِرُ : دو معنی دارد : ۱- شکافنده مأخوذ از فطور و فروج و رخنه دادن چه او سبحانه خلق را از پرده عدم به جود آورده است و یا شکافنده صورت نوعی ایشانست در بر طرف کردن آنها و منه قوله تعالی : «فاطرُ السَّموات و الارض» . مرویست که آسمانها از موضع کهکشان شکاف خواهند یافت و به این معنی است افطار روزه . ۲- به معنی خالق ، یعنی پدید آورنده اشیاء . جهت پیشرفت مهمّات مفید است .
الفَردُ : دو معنی دارد : ۱-
|